بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه در آستانهى سالروز ميلاد حضرت زهرا
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
اولاً ميلاد باسعادت بانوى بزرگ و چهرهى درخشندهى همهى تاريخ بشر در ميان زنان، حضرت زهراى اطهر (سلاماللَّه عليها) را به شما خواهران عزيز و دختران عزيزم تبريك عرض ميكنم. همچنين تصادف اين روز بزرگ را با ولادت امام عزيز و بزرگوارمان - كه اين عزيز و اين بزرگوار هم نقطهى عطفى است در نگاه به مبانى اسلامى در همهى زمينهها، از جمله در مقولهى مربوط به مسألهى زن و بانوان - خدمت شما عزيزان، خواهران و دختران و فرزندان خودم تبريك عرض ميكنم.
امروز جلسهى خوبى بود. اين جلسه از نظر من جلسهى بسيار خوب و مفيد و دلنشينى بود؛ هم براى من، هم براى كسانى كه بعداً از اين جلسه مطلع خواهند شد و گزارش آن را خواهند ديد. تقريباً دو ساعت بيانات بانوان محترم را من شنيدم. عمدهى مقصود هم همين بود؛ يعنى دو غرض از تشكيل اين جلسه تعقيب ميشد: يكى همين بود كه از زبان برگزيدگانى از جامعهى بانوان كشور، برخى از مسائلى كه به نظر آنها مهم است، علناً مطرح شود؛ بخصوص در مقولهى موضوعات مربوط به زن، و اين كار انجام گرفت. همهى سخنرانهاى امروز داراى ذهنيت بالا، قوى، منطقى، منظم و صاحبِنظر در موضوعى كه مطرح كردند، بودند؛ اين براى من بسيار مطلوب و جالب بود. من خلاصهاى يا اشارهاى از مطالب اين خانمها اينجا يادداشت كردم كه بعد انشاءاللَّه به كار من خواهد آمد. مطالبى كه مطرح شد - بخصوص بعضى از آنها - بسيار پُرمغز و قابل توجه بود. اين يك غرض و مقصود.
مقصود دوم هم نگاه نمادين به اين جلسه است. همانطور كه بارها من اشاره كردهام، در مسألهى زن از دنيا طلبگاريم؛ ما مدعى دنيائيم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل يا غير آنها يا فلان مجموعهى روزنامهنگار بيايند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضى از اين قبيل چيزها را زير سؤال بكشند و اظهار طلبگارى كنند، اين واقعيت قضيه را عوض نميكند. ما از دنيا طلبگاريم. دنيا كه عرض ميكنم، يعنى دنياى غرب. ما هستيم كه به دنيا خطاب ميكنيم و ميگوئيم: شما به بشريت عموماً و به زن خصوصاً خيانت كردهايد؛ با كشاندن زن و مرد به وادى ابتلائات جنسى و برافروختن و دامن زدن به آتش زيادهروىهاى جنسىِ بىقانون و بىنظم در جامعه، با آوردن زن به شكل متبرج به وسط ميدان. معلوم است كه زن، آن بخش زيباى آفرينش بشر است. اين بخش زيبا به طور طبيعى با اندكى در پرده بودن همراه است؛ اين خاصيت اين بخش زيبا و لطيف وجود انسانى است. اين پرده را دريدن و آنچه را كه بايد با نظم و قانون پيگيرى شود - آن نياز غريزى انسانى، چه در زن و چه در مرد - بىقانون و بىنظم در جامعه رواج دادن، بزرگترين خيانتى است كه در درجهى اول به زن و در درجهى بعد به همهى بشريت - زن و مرد - انجام گرفته؛ اين كار را سياستهاى غربى كردهاند. البته اولين ضرر و بزرگترين ضرر را هم خودشان بردهاند. الان مسألهى همجنسگرائى در دنياى غرب يكى از ابتلائات است. البته به رو نمىآورند؛ اما حقيقت قضيه اين است كه امروز براى انديشمندان و آنها يكى از دردهاى بزرگ و غيرقابل علاج شده است؛ چارهاى هم ندارند. آنطور حركت كردن، آنطور ادبياتِ پردهدرانه و عريان در زمينهى مسائل جنسى و ارتباط زن و مردم را به ميان آوردن، آنطور جنس زن را - يعنى همان بخش زيبا و لطيف و مستور و در پردهى وجود بشر را - براى شغل، براى تبليغات، براى كار، به ميدان كشاندن، از لبخند او، از زيبائىهاى او، از جسم او، از چهرهى او براى ترويج فلان جنس بىارزش و پست، براى به دست آوردن پول استفاده كردن، اين چيزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبيعى است. اين كارها را دنياى غرب كرده، اين كارها را سياستهاى غربى كردهاند؛ مربوط به اديان هم نيست، مربوط به مسيحيت و يهوديت هم نيست؛ مربوط به سياستهاى جديدى است كه از حدود صد و پنجاه سال پيش - حالا دقيق نميتوانم عرض كنم - در دنيا رايج شده.
شما ادبيات كشورهاى اروپائى را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببينيد؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه كه در قرن بيستم و در نوشتهها و ادبيات قرن بيستم، انسان مىبيند نسبت به زن، آنها پيگيرى كردهاند. آن روز نگاهشان، نگاه نجيبانهتر، شرمآلودتر و متناسبتر با طبيعت زن و مرد بود. معلوم ميشود اين كار سياسى حالا از طرف صهيونيستها بوده، از طرف دستگاههاى استعمارگر بوده؛ اينها احتياج به تحقيق و كار دارد. اين همينطور بتدريج روزبهروز شدت پيدا كرده تا به وضعى كه امروز ملاحظه ميكنيد، رسيده. بنابراين دنياى غرب بايد پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زدهاند؛ به حقوق زن تجاوز كردهاند؛ ارزش زن را تنزل دادهاند؛ به اسم طرفدارى، به او خيانت كردهاند. اين مطلبى است كه ما داريم.
در زمينهى حقوق اسلامى، خانمها بعضى اظهاراتى كردند، كه درست هم هست؛ جا براى كار و بيان و تبيين فراوانى دارد. من تصديق ميكنم مطالبى را كه بعضى از خانمها بيان كردند و گفتند ما در تقابل با تبليغات معارض - از جمله تبليغات فمينيستى - آنچنان كه بايد، كار درستى، كار قوىاى، كار پُرحجمى و با كيفيتهاى بالا نكردهايم. من از همينجا به دستگاههاى تحقيقاتى، به پژوهشگاهها، به دانشگاهها، به حوزههاى علميه و به صاحبنظران توصيه ميكنم و از آنها مطالبه ميكنم كه در اين زمينه كار كنند. مسأله، مسألهى مهمى است. ما اگر در مسألهى زن در كشورِ خودمان خوب كار كنيم، اين خدمت به جامعهى زنان در همهى دنياست؛ خدمت حقيقى است به مجموعهى زنان در همهى عالم. حالا ممكن است بعضى ارزش اين خدمت را امروز بفهمند، ممكن است بعضى سالها بعد بفهمند؛ ليكن اگر خوب كار كرديم، اين خدمت به آنهاست.
آنچه كه من ميخواهم عرض كنم، دو سه نكتهى كوتاه است كه يادداشت كردم بگويم؛ همانها را عرض ميكنم.
يكى اينكه نفس وجود اين مجموعهى بانوان نخبه در رشتههاى مختلف - كه همهى بانوان نخبه هم در اين جمع خلاصه نميشود؛ شما نمونهاى از نخبگان زن در سرتاسر كشور هستيد - نشاندهندهى موفقيت نگاه نظام اسلامى و نگاه اسلام به زن است. ما اين همه زن نخبه در دورهى حاكميت طاغوت نداشتيم. اين، حرف من است و بر اين اصرار دارم. امروز عدد مطلق و نسبى محققين زن، اساتيد زن، دانشمندان زن در رشتههاى مختلف، متفكرين و نويسندگان زن كه در رشتههاى گوناگون فكر مىكنند، صاحبنظرند و قلم ميزنند، ادباى زن، شعراى زن، هنرمندان زن - قصهنويسها، شاعرها، نقاشها - بمراتب بيشتر از دورهى طاغوت است؛ يعنى آن دورهاى كه به نام طرفدارى از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصلهى بين زن و مرد را بكلى از بين برده بودند و روزبهروز هم اين بىبندوبارى را ترويج ميكردند؛ حتّى در مواردى از كشورهاى اروپائى هم بدتر و تندتر عمل ميكردند. امروز ما در نظام جمهورى اسلامى و زير پوشش حجاب، زير چادر، زير مقنعه، اين تعداد عظيم نخبهى فكرى، علمى، عملى، فعال سياسى، صاحبنظران فرهنگى و هنرى داريم. آن روز بخشى از بخشها و بعضى از ابعاض اين مجموعه را هم ما نداشتيم؛ بسيار محدود بودند. اين، يك نظريهاى درست عكس آن چيزى را كه درصدد بودند القاء كنند، احياء ميكند و او اينكه آن كيفيت ترويج بىبندوبارى نه فقط به معناى رشد دادن به زن، به معنويات زن، به استعدادهاى زن نيست، بلكه سرگرم كردن زن به آنچه كه لوازم آن، كيفيت زندگى است - آرايشهاى گوناگون و گرفتارىهاى گوناگونِ جنبىاى كه اين كارها دارد - خودش مانع حركت به سمت كمال و تعالى زنان است.
در نظام اسلامى محدوديتى كه به وجود مىآيد، كه اين محدوديت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم براى مردها محدوديت است، به يك كيفيتى؛ هم براى زنها به كيفيت ديگرى محدوديت است، كمك كنندهى به اين است كه نيروهاى آنها هرز نرود و حتىالمقدور در جهت درستى به كار بيفتد؛ كه آن وقت نتيجهاش ميشود رشد فكرى و علمى و عملى در جامعهى زنان، كه امروز شاهدش هستيم. اين نكتهى اول. اينكه گفته ميشد - و البته هنوز هم بعضىها با غفلتِ تمام ميگويند - مگر ميشود با حجاب و با رعايت حدود شرعى و اسلامى، جامعهى زنان رشد كند، تكليف مسألهى زن در نظام اسلامى چه ميشود، اين جواب عملىاش، جواب عينىاش، همين وجود مجموعهى عظيم نخبگان زن در جامعهى ماست، كه هيچ وقت ما در كشور چنين وضعى را نداشتيم؛ در دورهى طاغوت هم نبوده، قبل از آن هم كه وضع تعليم و تربيت از جهت ديگرى اشكال داشته. امروز در نظام اسلامى بحمداللَّه اين فراهم است. حالا تعداد بيشتر برگزيدگان دختر در دانشگاهها و امثال آن، اينها مسائل درجهى دو است؛ مسألهى درجهى يك اين است كه همين مجموعهى زنان نخبه توانستهاند در نظام جمهورى اسلامى در بخشهاى مختلف بدرخشند.
نكتهى ديگر اين است كه ما در كشورمان شاهد هستيم كه بعضى از فعالان زن و بعضى از مردها تلاش ميكنند براى هماهنگ شدن با كنوانسيونهاى جهانىِ مرتبط با زن، و با احكام اسلامى وَر بروند و بازى كنند و كم و زياد كنند؛ اين غلط است. من نميخواهم بگويم همهى آنچه كه در فقه ما در مورد احكام مربوط به زنان مطرح شده است، حتماً سخن آخر است؛ نه، ممكن است با يك تحقيقى در يك زمينهاى كه به وسيلهى فقيه ماهر و مسلطى انجام بگيرد، فلان حكم فقهى كه امروز در مورد زن وجود دارد، دچار تغيير شود؛ اين اشكالى ندارد؛ اين ممكن است و اتفاق هم افتاده. در همين مسألهى ارث زن از زمين و غير منقول - كه خانم اشاره كردند - نظر فقهى بعضى از بزرگان قديم و امروز نظر فقهى خود ما هم همين است كه آنچه منع از ميراث شده، عين قيمت آن زمين بلاشك حق همسر و زوجه است و ارث ميبرد؛ اشكالى هم ندارد. بنابراين در مسائل فقهى چنين چيزى امكان دارد كه ما بگوئيم اين تغيير پيدا ميكند؛ ليكن آنچه كه بايد در زمينهى مسائل فقهى انجام بگيرد، كار فقهى به وسيلهى فقيه ماهر و مسلط به مبانى فقهى است؛ آن هم با نگاه به متد فقه، به شيوهى استفادهى فقاهتى؛ نه اينكه كسى بر طبق ميل خودش، براى انطباق با آنها، براى اينكه خودش را هماهنگ كند با فلان معاهدهى جهانى، فلان كنوانسيون جهانى - كه فراهم آورندگانش با مردمى كه در اين سرزمين با مبانى اسلامى زندگى ميكنند و اعتقاد به مبانى اسلامى دارند، اصلاً از لحاظ مبانى فكرى متفاوتند - بيايد از گوشهى احكام اسلامى بسايد و ببُرّد؛ اين كاملاً غلط است؛ اصلاً قابل دفاع نيست. بدون ترديد آنچه كه در احكام اسلامى و در فقه اسلامى مطابق مصلحت آمده است، همينهاست، و همين درست است؛ كه با يك مداقه و در بخشهاى مختلف، اين معلوم ميشود.
خواهران عزيز، كسانى كه در زمينهى مسائل زنان فعالند و فكر ميكنند و كمبودهائى را ملاحظه ميكنند، راه علاج را اين نبينند كه ما در احكام فقهىِ اسلامى تصرف كنيم؛ نه، احكام فقهىِ اسلامى آنجائى كه با تحقيق استنباط شده و منطبق با مبانى اسلامى است، كاملاً درست و مطابق با مصلحت است. نبايد ما به خاطر اينكه در فلان مجمع جهانى، در فلان اجلاس بينالمللى، فلان چيز تصميمگيرى شده و فلان كنوانسيونِ مثلاً جهانى به وجود آمده، ما بيائيم با نگاه تنگنظرانه و آميختهى با رعب و مرعوبيت، در تفكرات خودمان و فقه خودمان تصرف كنيم؛ اين هم به نظر من درست نيست.
نكتهى ديگرى كه در بيانات خواهران هم تكرار شد، اين است كه در مسألهى زن آنچه كه در درجهى اول اهميت قرار دارد، مسألهى (خانواده) است؛ نقش زن به عنوان عضوى از خانواده. به نظر من از همهى نقشهائى كه زن ميتواند ايفاء كند، اين اهميتش بيشتر است. البته بعضىها اينطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد ميكنند و ميگويند آقا شما ميخواهيد زن را توى خانه اسير كنيد، محبوس كنيد، از حضور در صحنههاى زندگى و فعاليت باز بداريد؛ نه، به هيچ وجه قصد ما اين نيست؛ اسلام هم اين را نخواسته. اسلام وقتى كه ميگويد: (والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر)،(1) يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعهى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكند؛ زن را استثناء نكرده. ما هم نميتوانيم زن را استثناء كنيم. مسئوليت ادارهى جامعهى اسلامى و پيشرفت جامعهى اسلامى بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر كدامى به نحوى بر حسب توانائىهاى خودشان. بحث سر اين نيست كه زن آيا ميتواند مسئوليتى در بيرون از منزل داشته باشد يا نه - البته كه ميتواند، شكى در اين نيست؛ نگاه اسلامى مطلقاً اين را نفى نميكند - بحث در اين است كه آيا زن حق دارد به خاطر همهى چيزهاى مطلوب و جالب و شيرينى كه در بيرون از محيط خانواده براى او ممكن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بين ببرد؟ نقش مادرى را، نقش همسرى را؟ حق دارد يا نه؟ ما روى اين نقش تكيه ميكنيم. من ميگويم مهمترين نقشى كه يك زن در هر سطحى از علم و سواد و معلومات و تحقيق و معنويت ميتواند ايفاء كند، آن نقشى است كه به عنوان يك مادر و به عنوان يك همسر ميتواند ايفاء كند؛ اين از همهى كارهاى ديگر او مهمتر است؛ اين، آن كارى است كه غير از زن، كس ديگرى نميتواند آن را انجام دهد. گيرم اين زن مسئوليت مهم ديگرى هم داشته باشد - داشته باشد - اما اين مسئوليت را بايد مسئوليت اول و مسئوليت اصلى خودش بداند. بقاى نوع بشر و رشد و بالندگى استعدادهاى درونى انسان به اين وابسته است؛ حفظ سلامت روحى جامعه به اين وابسته است؛ سَكن و آرامش و طمأنينه در مقابل بيقرارىها و بىتابىها و تلاطمها به اين وابسته است؛ اين را نبايد فراموش كنيم.
اين هنرى نيست كه زن كار مردانه را تقليد كند؛ نه، زن يك كار زنانه دارد كه ارزش آن از هر كار مردانهاى بيشتر است. امروز دستهاى بشدت مشكوك موج ضد ارزشى را در دنيا به راه انداختهاند - كه در همه جا هست، در كشور ما هم متأسفانه در گوشه و كنار ديده ميشود - اينها ميخواهند زن را وادار كنند به اينكه بشود يك مرد! اين را كسر شأن زن ميدانند كه چرا فلان كارها را مرد ميكند، زن نكند! اين كسر شأن است؟ نگاه به اين مسأله، نگاه غلطى است. اين را عيب ميگيرند كه چرا شما ميگوئيد زن، زن است؛ مرد، مرد است. خوب، مگر اينطور نيست؟ شما دلتان ميخواهد كه ما بيائيم بگوئيم زن، يك مرد است؛ آن وقت يك مرد مصنوعى؛ كپى دوم مرد! اين چه افتخارى است براى زن؟ افتخار براى زن اين است كه يك زن باشد؛ يك زن كامل، يك مؤنث كامل. در مقام ارزشگذارىهاى والا اگر نگاه كنيم، اين ارزش - يك زن كامل بودن - از يك مرد كامل بودن كمتر كه نيست، در مواردى قطعاً بالاتر و بيشتر هم هست. ما چرا اين را از دست بدهيم؟
البته مسئوليتهائى هست كه مشترك است. همانطور كه گفتيم، مسئوليت حضور در جامعه و فهميدن دردهاى عمومى جامعه و سعى در علاج دردهاى عمومى جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نيست؛ زنها هم نميتوانند شانهشان را از اين مسئوليت خالى كنند. اگر زنها بايد در اين زمينه كارى انجام بدهند، البته بايد انجام بدهند - محدوديتى هم وجود ندارد - اما مسئوليتهاى اختصاصى هم، يعنى آن كارى كه خداى متعال به حسب طبيعت به عهدهى زن قرار داده، مهم است.
به هر حال شما زنان نخبهى كشوريد؛ چه آنهائى كه در اول كار و اول راه هستيد - يا دانشجوئيد، يا در دورههاى اول كار هستيد - چه آنهائى كه چندين سال كار كرديد، زحمت كشيديد. بدانيد امروز زنان كشور ما مسئوليتشان سنگين است. مسئوليت مضاعفى كه امروز شما داريد، همين است كه نگاه غلط به مسألهى زن و مرد را تصحيح كنيد. نگاهى كه امروز دنياى غرب سعى ميكند در مسألهى زن و مرد القاء كند، نگاه غلطى است، نگاه باطلى است؛ اين به پايمال شدن ارزشهاى بسيارى در جوامع بشرى منتهى خواهد شد، كه الان دارد گوشههائى از آن نشان داده ميشود، ديده ميشود، و در جوامع ما به طريق اولى. اين نگاه را بايد تصحيح كنيد. البته اين را هم عرض بكنيم؛ شعارها و بافتههاى ذهنى غربىها در مورد زن، هيچ نتوانسته جلوى ظلمى را كه در خانواده و بيرون خانواده در طول تاريخ به زنها ميشده - كه هنوز هم ميشود - بگيرد. اگر فرض كنيم بشود در جامعهاى از مظلوميت زنان - كه اين مظلوميت هم يك علل طبيعى و قهرى دارد - جلوگيرى كرد، فقط در سايهى اخلاق و قانون و تهذيب و تهذب مردان است. اما امروز در غرب مطلقاً از اين خبرى نيست. آزار زنان، فشارهاى گوناگون جسمانى و آزارهاى روحى بر زنان در غرب، آمارهائى كه الان دارند ميدهند، بمراتب از كشور خود ما و از جاهائى كه ما اطلاع داريم، بيشتر است. بنابراين جلوى آن مشكل را هم نتوانستند بگيرند، از اين طرف هم اين همه ضايعه ايجاد كردند.
ما بايد در مورد مسألهى زن نگاه جامع داشته باشيم، و اين نگاه جامع در اسلام هست. مسألهى ارزشگذارى به اصالت زن، زن بودن، براى زن يك ارزش والاست؛ يك اصل است. به هيچ وجه تشبه به مردان براى زن ارزش به حساب نمىآيد؛ همچنان كه براى مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمىآيد. هر كدام نقشى دارند، هر كدام جائى دارند، جايگاهى دارند و طبيعتى دارند و مقصودى از وضعيت خاص آنها در آفرينش حكيمانهى الهى مورد نظر بوده كه اين مقصود بايد برآورده شود؛ اين مسأله مهم است.
امروز شما خانمها ميتوانيد در اين زمينه نقش ايفاء كنيد؛ هم تحقيق كنيد، هم بنويسيد، هم ترويج كنيد، هم عملاً نشان بدهيد. البته اين را من بارها گفتهام، الان هم ميگويم؛ در جوامع ما هم - يعنى جوامع اسلامى و جامعهى ايرانىِ خود ما - متأسفانه مثل جوامع غربى يك بىعدالتى در ارتباطات خانوادگى زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ اين بايد جلويش گرفته شود. يك مقدارى با نصيحت امكانپذير است؛ يك مقدارىاش هم با نصيحت ممكن نيست، با ضرب و زور قانون بايد جلويش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع ميشوند. مرد چون از لحاظ جسمانى و برخى از خصوصيات ديگر توانائىهاى بيشترى دارد، در مواردى از اين توانائىها سوء استفاده ميكند و زورگوئى ميكند؛ اين بايد جلويش گرفته شود. اين كار با قانون امكانپذير است؛ البته همانطور كه عرض كرديم، با تهذيب و اخلاق مردان هم امكانپذير است.
تصوير كيفيت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامى و قانون اسلامى هم به نظر ما بايستى بيشتر رويش كار شود. بعضى متدين هم هستند، اما چون با مفاهيم اسلامى درست آشنا نيستند و اخلاقيات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نميدانند، تدينشان موجب نميشود كه از غلظتشان كم شود، از تحكم و زورگوئىشان بكاهد؛ نه، هم متدينند، هم آن تحكمها و زورگوئىها را دارند؛ اين هم بايد اصلاح شود. اخلاق اسلامى در روابط زن و مرد - بخصوص در داخل خانواده - بايد مورد توجه قرار بگيرد. البته مسألهى حجاب خيلى مهم است. من مسألهى حجاب را واقعاً مهم ميدانم. اهميت مسألهى حجاب در جاهاى باواسطهاى خودش را نشان ميدهد؛ از جمله در مسألهى خانواده خودش را نشان ميدهد.
به هر حال از ديدار امروز ما خيلى خوشوقتيم. خدا را شاكريم از اينكه اين همه خواهران خوب بحمداللَّه در اين زمينهها فعاليد؛ اهل فكر و كار هستيد. اميدواريم روزبهروز خداوند بر توفيقات شماها بيفزايد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
برچسبها: خانم, مرد, زن, حجاب, مومن, قرآن وحجاب , زینت, اسلام وحجاب, فلسفه حجاب, پیامبراسلام, مسئله حجاب, مسئله حجاب شهید مطهری, شهیدمطهری, مطهری, دختر, پسر, تهاجم فرهنگی, مانتو, مانتوآستین کوتاه, غرب, آمریکا, حجاب مرد, حجاب زن, ,